موفقیت در کسب و کار با دستیابی بر دو میم! در هر کسب و کاری، نیاز به مهارت مدیریت جهت جلوگیری از سقوط در کسب و کار لازم احساس میشود؛ چراکه در صورت عدم برخورداری از این مهارت کسب و کاری سودآور نخواهید داشت. اما این مهارتها درعهده مسئولیتی مدیر آن کسب و کار است.
یک مدیر بار سنگینی را بر دوش میکشد و میتوان گفت که نقشی حیاتی را ایفا میکند. چراکه رسیدن به سود یا زیان در کسب و کار به مهارتها و تصمیمات او بستگی دارد. مدیر یک کسب و کار باید ویژگیهای یک مدیر موفق را بداند و از آن در جهت انجام وظایف خود استفاده کند. ویژگیهایی که همگی در یک هرم بهنام هرم مهارتهای مدیریت کسب و کار آورده شده است.
مهارتهای مدیریتی را بشناسیم!
زمانی که فرد در جایگاه یک مدیر به انتصاب میرسد، لازم است تا مهارتهای موردنیاز این موقعیت را بداند. اما یک مدیر باتوجهبه وظایف شغلی خود چه مهارتهایی را نیاز دارد؟
- توانایی تقسیمبندی وظایف گروههای زیردست خود
- پیگیری وضعیت پیشروی فعالیتهای روزانه کسبوکار
- نظارت بر روند استخدام و ارتقا موقعیت کارمندان
- بررسی روند بازخورد فعالیتها بهشکل ماهانه
- توانایی ارتباط با گروهها و دیگر مدیران جهت توسعه کسبوکار
- بررسی روزانه بازار مرتبط با کسبوکار جهت توسعه و ارتقا کیفیت کسبکار
یک مدیر بسته به نوع کسبوکاری که در آن مشغول به انجام وظیفه است، باید چنین مهارتهایی را کسب کند.
مهارت های بیزینس کوچینگ می تواند به ارتقای مهارت های مدیریتی شما بسیار کمک کند. برای ثبت نام در دوره های مرتبط دانشکده روانشناسی دانشگاه تهران، از لینک های زیر استفاده کنید:
برخورداری از مهارتهای مدیریتی برابر است با کسبوکار پررونق!
زمانی که مدیر یک کسبوکار یا بیزینس کوچ از مهارتهای مدیریتی خوبی برخوردار باشد، موفقیت آن کسبوکار حتمی است. چراکه مهارت مدیریتی، فرد را به یک مدیر همه چیز تمام مبدل میسازد. همچنین این مدیر میتواند از آن مهارتها در جهتهای مختلفی بهره ببرد.
- برقراری ارتباط؛ جهت توسعه کسبوکار
- رهبری کارمندان زیردست خود؛ راهنمایی افراد به سمت تحقق هدف کسبوکار
- بودجه بندی؛ بهرهمندی از هوش اقتصادی، در نظر گرفتن تمامی هزینهها و اختصاص دادن بودجه خاص هریک
- انگیزه دادن به کارمندان؛ ایجاد روحیه همبستگی و انگیزه در کارمندان
- برنامهریزی؛ آیندهنگری و برنامهریزی در جهت رسیدن به اهداف تعیین شده در آینده
- اولویتبندی؛ در زمانی که انجام یک کار بر کاری دیگر ارجحیت مییابد، قادر به تصمیم گیری بهموقع و اولویت بندی درست آنها باشد.
- منعطف بودن؛ در مواقعی که نیاز به تغییر مسیر یا توقفی کوتاه مدت است، قادر به گرفتن چنین تصمیماتی باشد.
- قاطع بودن؛ در انجام امور و اخذ تصمیمات مقتدر باشد و تا حدودی روحیه ریسکپذیری را داشته باشد.
در نتیجه میتوان به اهمیت فراگیری و استفاده از مهارتهای مدیریتی برای موفقیت در کسبوکار پیبرد.
شناخت سطوح مختلف مدیریتی؛ برهوری کاربردی از این مهارتها
ویژگیهای یک مدیر کارآمد در یک هرم تعبیه شده که به نام هرم مهارتهای مدیریتی در بین مدیران شناخته میشود. این هرم چهار سطح مختلف دارد و در هر سطوح به برخی از این مهارتها اشاره شده است.
سطح اول هرم مهارتهای مدیریتی؛ برنامهریزی، سازماندهی، کنترل و هدایت
شاید بتوان اینطور گفت که این سطح، سطحی با مهارتهای بنیادی است؛ چرا که اگر فردی این مهارتها را نداشته باشد، قطعا مناسب چنین موقعیتی نیست. فردی که برای مدیریت انتصاب میشود، باید قادر به برنامهریزی اصولی در راستای اهداف باشد. دیگر افراد را در راستای آن اهداف هدایت کند و مسیر پیشروی آنان را سازماندهی و کنترل کند.
سطح دوم مهارتهای مدیریتی؛ مشارکت کارکنان، آموزش و مربیگری و ایجاد انگیزه
این سطح از مهارتها در هرم معروف مهارتهای مدیریتی، به مدیر مجموعه ارتباطی ندارد. این سطح بیشتر به ارتباطی که با کارکنان و همکاران خود برقرار میکند، مرتبط است. یک مدیر باید بتواند انگیزه لازم را در کارکنان ایجاد کند تا سرعت انجام امور کند نشود. او مکلف است تا کم و کاستیها را از طریق آموزشهای مرتبط در افراد برطرف کند. او است که مسئولیتی چون برقراری حس مشارکت و انجام کار گروهی بینقص در کارکنان میباشد.
سطح سوم مهارتهای مدیریتی؛ مدیریت زمان و مدیریت خود
شاید بتوان اینطور بیان کرد که این سطح بهنوعی وابسته به سطح اول است. تصورکنید، یک مدیری را که توانایی برنامهریزی که مولفهای از سطح اول هرم است را ندارد. در این صورت چطور قادر به مدیریت زمان خواهد بود؟ بنابراین، لازمه رسیدن به سطح 3 دارابودن مهارتهای مدیریتی سطوح پیشین است. به نوعی در این سطح، مدیر باید به توسعه آنچه در سطح یک کسب کرده است، بپردازد.
سطح چهارم مهارتهای مدیریتی؛ رهبری
در سطح چهارم که نهاییترین سطح در بین مهارتهای موجد در هرم مهارتای مدیریتی است، تنها مهارت مدیریت جای دارد. در این سطح است که باید به برداشت آنچه در طی پروسه کسب مهارتهای مدیریتی پرداخته، مبادرت بورزید. حال دیگر کشتی صنعت آماده حرکت است و مدیر چون ناخدایی باید این کشتی را در جهت رسیدن به مقصد رهبری کند.
مهارتهای مدیریتی نرم درمقابل سخت یا همسوی آن!
مهارتهای مدیریتی سخت را به مدیرانی نسبت میدهند که در کار خود مطمئن و قاطعانه رفتار میکنند. همچنین مهارتهای رهبری نرم را برای مدیریت استفاده میکنند که در کار خود سازش دارند. بنابراین تعاریف، عدهای مهارتهای رهبری نرم را کوچک میشمارند و بر مهارتهای مدیریتی سخت ارزش بیشتری مینهند.
گرچه، این دو درکنار هم است که یک مدیر کامل را میسازند و هر دو مکمل یکدیگر بهشمار میروند. چراکه، مهارتهای مدیریتی سخت افزاری مرتبط با حوزه کارکردی است. اما مهارت رهبری نرم، به حوزهای خاص اختصاص ندارد و تمام مهارتهای بین فردی را دربرمیگیرد. الزاما فردی که به مقام مدیریتی دست یافته، یک رهبر نیست! همچنین برای رهبر بودن نیاز به دارا بودن مقام مدیریتی نیست. اما زمانی که یک مدیر در کنار مدیریت کارها به رهبری افراد بپرداز، بیشک موفق خواهد بود.
بیشتر بخوانید: مهارت های نرم و سخت
فرمول طلایی برای موفقیت یک مدیر!
مهارت مدیریتی و کوچینگ در کنار مهارت رهبری همان نکته طلایی است که محکوم به موفقیت است! زمانی میتوان به موفقیت یک مدیر در کسبوکار اطمینان صددرصدی داشت که مهارتهای مدیریتی را داشته باشد. البته لازمه آن مهارتهای رهبری است که این دو عامل بدون هم ناقص هستند.
جمع بندی
زمانی که یک مدیر تمام مهارتهای هرم مهارتهای مدیریتی کسبوکار را داشته باشد، اما رهبری نداند، فایدهای ندارد. چراکه دیدیم مهارتهای مدیریتی سخت در کنار رهبری نرم است که کامل میشود و به عرصه ظهور میرسد. تنها بهرهمندی از مهارتهای مدیریتی از فرد یک مدیر لایق و کاردان نمیسازد. بعلاوه داشتن مهارت های کوچینگ و توسعه فردی نیز می تواند مهارت های زندگی و مدیریتی را بهبود بخشد.