اسکیما تراپی یا طرحواره درمانی هیجانی چیست؟

طرحواره درمانی هیجانی یا هیجان مدار
آنچه در این مقاله می خوانید:

طرحواره درمانی هیجان مدار ( Emotional Schema Therapy)

اسکیما تراپی یا طرحواره درمانی هیجانی یک مدل شناختی-اجتماعی از نحوه درک، تفسیر، ارزیابی و پاسخ افراد به احساسات خود و عواطف دیگران است. همه افراد در برابر تجربه طیف گسترده ای از «احساسات مشکل ساز» از جمله خشم، اضطراب، غم، ناامیدی، رشک، حسادت و رنجش آسیب پذیر هستند، اما همه افراد دچار اختلال روانپزشکی نمی شوند. مدل طرحواره درمانی هیجان مدار فرض میکند که افراد در معنا بخشی و تنظیم هیجانات متفاوت هستند و این تفسیر‌های روان‌شناختی راهبردهای مشکل‌سازی برای مقابله با احساسات به وجود می آورند. برخی از این راهبردهای مشکل ساز عبارتند از سرکوب، نشخوار فکری، اجتناب، سرزنش و سوء مصرف مواد.

برای مثال، فردی که جدایی از یک رابطه را تجربه میکند ممکن است با هیجاناتی مثل خشم، اضطراب، سردرگمی و تسکین مواجه شود. اگر فرد با این احساسات بصورتی طبیعی برخورد کند، میتواند احساسات ناخوشایند و «متضاد» را تحمل کند، میزان هیجانات خود را با اهمیت رابطه قیاس کند، بداند که این احساسات موقتی اند و خطرناک نیستند و نباید از این احساسات خجالت بکشد.

در چنین شرایطی بعید است که مشکلات عاطفی طولانی برای فرد بوجود آید. در مقابل، اگر فرد برعکس آن را باور داشته باشد – اینکه این احساسات غیرطبیعی هستند، معنی ندارند، باید فقط یک احساس خاص داشته باشند ، این هیجانات تا همیشه ادامه پیدا میکنند و از کنترل خارج می‌شوند، یا شرم‌آور هستند- ممکن است نشخوار فکری پیدا کند ، منزوی شود، از برقراری ارتباط اجتناب کند، به سوءمصرف مواد روی آورد و از خود انتقاد کند.

 

تاریخچه اسکیما تراپی یا طرحواره درمانی هیجان مدار

مدل شناختی هیجان مدار، که توسط بک و الیس ارائه شده است، بر تفسیر فرد از رویدادها، دیدگاه‌های خود و پیش‌بینی‌های مربوط به آینده – سه گانه منفی – تأکید می‌کند. بک در ابتدا مفهوم «طرحواره» را برای انعکاس الگوهای عادتی تفکر که اغلب در اوایل زندگی ایجاد می‌شوند، مطرح کرد. با این حال، مفهوم طرحواره در روانشناسی سابقه طولانی دارد، طرحواره از نگاه بارتلت (1932) و پیاژه (1955) نشان دهنده مدلی از پردازش اطلاعات هدفمند است. مدل طرحواره هیجان مدار مفهوم طرحواره را از رویکرد پردازش اطلاعات وام گرفته و آن را در باورهای مربوط به احساسات به کار می برد.

روش عملکرد طرحواره درمانی هیجانی

بر اساس این مدل، افراد نه تنها رویدادهای بیرونی را تفسیر می کنند، بلکه تجربه خود را نیز مورد تحلیل قرار میدهند. به محض بروز یک هیجان، افراد ممکن است باورهایی در مورد مدت زمان، نیاز به کنترل، قابل درک بودن هیجان، شباهت با احساسات دیگران، شرم یا گناه نسبت به هیجان و تحمل احساسات مختلط داشته باشند. باورهای منفی در مورد تجربه عاطفی مثل پذیرش هیجان، تمرکز بر نشخوار فکری، سرزنش دیگران به خاطر احساساتشان، ابراز احساسات و این تصور که باید مورد تایید دیگران باشند،میتوانند راهبردهای مشکل سازی برای مقابله با احساسات در فرد ایجاد کنند.

مدل طرحواره هیجان مدار و طرحواره درمانی هیجانی از مفاهیم و راهبردهای دیگر مدل های رفتاری شناختی استفاده می کنند. همانطور که اشاره شد، مدل بک تاکید دارد که محتوای باورهای خاص (طرحواره ها)، بر طرحواره های عاطفی فعلی ما منعکس میشوند. با این حال، طرحواره درمانی هیجانی نزدیک ترین شباهت را با مدل فراشناختی (MC) ارائه شده توسط ولز (1999) دارد. بر اساس مدل فراشناختی، افراد مستعد نگرانی، نسبت به افکار مزاحم خود دیدگاه های مثبت و منفی دارند – این نگرانی به آنها کمک می کند تا در مقابله با تهدیدها آماده شوند و تشویش خارج از کنترل خود را از بین ببرند. مدل طرحواره عاطفی بیشتر نشات گرفته از  نظریه های مربوط به احساسات است  و خیلی با محتوای افکار کاری ندارد. در این مدل مشابه مدل فراشناختی، تفاسیر مشکل‌سازی که از احساسات «سرزده» یا «ناخواسته» ایجاد می شوند، به‌عنوان راهبردهای مشکل‌ساز برای مقابله در نظر گرفته می‌شوند.

تاکید بر هیجان در این مدل و محتوای این ابعاد طرحواره های هیجانی، تجربه عاطفی را در مرکز درمان قرار می دهد.

 

طرحواره درمانی عاطفی (EST)

اسکیما تراپی یا طرحواره درمانی

طرحواره درمانی عاطفی (EST) با دیگر مدل های موج سوم متفاوت است، زیرا طرحواره درمانی هیجانی بر تفسیرهای فرد از احساسات تأکید می کند، نه صرفاً پذیرش یا آگاهی از احساسات. اگرچه این استراتژی‌ها مفید هستند، مدل EST تلاش می‌کند تا نظریه خاص احساس فرد را روشن کند، آن نظریه را اصلاح کند و راهبردهای سازگارتر تنظیم هیجان را تشویق کند.

تاکیدات EST

  • اعتبار سنجی و معنا بخشیدن به احساسات
  • عادی سازی هیجان
  • گسترش و تمایز عواطف
  • پیوند دادن عواطف به معانی
  • گسترش معانی
  • اصلاح باورها در مورد مدت زمان و عدم کنترل هیجان
  • افزایش پذیرش احساسات مختلط

حمایت های تجربی از مدل طرحواره درمانی هیجانی

در پژوهش اول مرواریدی، مشهدی، شاملو و لیحی (این موضوع) به بررسی اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی گروهی بر اضطراب اجتماعی و سلامت پرداختند. گروه آزمایش ده جلسه طرحواره درمانی هیجانی گروهی دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. معیارها شامل پرسشنامه تنظیم هیجانی، پرسشنامه افکار مضطرب ولز و مقیاس طرحواره هیجانی لیهی بود. همانطور که پیش‌بینی شد، EST  علائم اضطراب و سرکوب را کاهش داد، ارزیابی مجدد و استفاده از طرحواره های هیجانی مثبت را افزایش داد و استفاده از طرح‌واره‌های هیجانی منفی را کاهش داد.

در پژوهش دوم، دانشمندی، زهرا، ویلسون و فروشانی به بررسی اثربخشی EST در درمان زنان بزرگسالی که قبلاً کودک آزاری یا بی توجهی را تجربه کرده بودند، پرداختند. گروه آزمایش 15 جلسه گروه درمانی بر اساس EST دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. ارزیابی های پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 2 ماهه برای هر دو گروه انجام شد. معیارهای هدف شامل نمرات در خرده مقیاس های مختلف مقیاس دشواری در تنظیم هیجان بود. شرکت‌کنندگان در گروه EST در مقایسه با گروه کنترل بهبودی در پذیرش پاسخ‌های عاطفی، رفتارهای هدفمند، کنترل تکانه و راهبردهای تنظیم هیجانی سازگار در ارزیابی‌های پس‌آزمون و پیگیری نشان دادند.

در پژوهش سوم، لیهی، ووپرمن، ادواردز، شیواجی و مولینا نظریه اجتناب عاطفی (بورکوک و شارپلس 2004) و نظریه های فراشناختی نگرانی (ولز 1999) را مقایسه کردند. بر اساس نظریه اجتناب هیجانی، نگرانی و نشخوار فکری با اجتناب موقت از اضطراب و افسردگی تقویت می شود. در مقابل، مدل فراشناختی بیان می‌کند که نگرانی پیامد سندرم توجه شناختی (CAS) است که با نظارت بر تهدید، تفکر تکراری، محدودیت در منابع شناختی، استراتژی‌های کنترل غیرمفید، و تمرکز مداوم بر محتوای تفکر مشخص می‌شود.

مدل طرحواره عاطفی یکپارچه پیشنهاد می کند که CAS به عنوان یک پیامد دیدگاه های منفی نسبت به احساسات فعال می شود – یعنی به عنوان یک استراتژی شناختی مبتنی بر عدم تحمل احساسات ناخوشایند. 425 بیمار بالغ مورد آزمایش قرار گرفتند و نتایج نشان داد همانطور که انتظار می رفت، عوامل فراشناختی و ابعاد طرحواره هیجانی هر دو با اضطراب و افسردگی مرتبط بودند. تجزیه و تحلیل میانجی جداگانه از هر دو مدل طرحواره فراشناختی و عاطفی پشتیبانی کرد زیرا هر دو فرآیند به افسردگی و اضطراب کمک کردند.

این مطالعات از مدل طرحواره‌ درمانی هیجانی پشتیبانی می‌کنند که نشان می‌دهد تفاوت‌ در باورها و استراتژی‌ها در مورد هیجان‌ها با راهبردهای مشکل‌ساز مقابله و آسیب‌شناسی روانی مرتبط است و اصلاح این طرح‌واره‌ها می‌تواند بهبود قابل توجهی را برای مراجعان فراهم کند.

 

همچنین بخوانید:

درمان افسردگی با طرحواره درمانی

3 راه برای حفظ آرامش با استفاده از طرحواره درمانی

سبک‌های مقابله‌ای در طرحواره درمانی

ذهنیت‌های رایج در طرحواره درمانی

طرحواره های ناسازگار اولیه و نحوه درمان آنها

انواع طرحواره در روانشناسی

طرحواره درمانی کودک و نوجوان

 

دوره های روانشناسی مرتبط دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران ویژه روان‌شناسان، روان درمانگران، دانشجویان و مشاوران:

guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها